سهم من از دنیا

وقتي يه دختر ايراني هستي...

دختر بودن خوبه ،
ايراني بودن خوبه،
اما دختر ايراني بودن خوب نيست.
وقتي يه دختر ايراني هستي بايد حواست رو جمع كني تا يه وقت چينيت نشكنه...
چون آقاي دوست پسر وقتي باهات دوستِ ، بهت ميگه س*ک*س لازمه يه رابطه ست ، اما وقتي ميخواد ازدواج كنه مي گه آدم بايد تو رابطش خوددار باشه .
... نبايد س*ک*س رو تجربه كرده باشي ، من بايد اولين نفر باشم .
مي دوني ، وقتي يه دختر ايراني هستي بايد حواست رو جمع كني که يه وقت بابات نفهمه عاشق شدي ...
اما عاشق شدن داداشت افتخاره .
وقتي يه دختر ايراني هستي نبايد شاد باشي ، چون اونوقت جلف ميشي و مامانت ، چپ چپ نگات ميكنه .
وقتي يه دختر ايراني هستي بايد تمام گذشتت رو پنهان كني ، چون آقايون رگ غيرتشون مي زنه بالا.
داداشت مي تونه خيلي راحت ساعت 10 شب تازه از خونه بره بيرون اما تو نه .بايد بري لالا ، آخه دختري
بايد همش فكر كني پسرا فقط پسرن ، به آدم بودنش چيكار داري
آخه اونا فقط در مورد دختر بودنت فكر مي كنن ...
فكر چيه بابا ... بي خيال ...
فقط ناناز باش ... يه ذره هم لوس باش ... همه چي حله ،
مامان باباها هيچ وقت نمي خوان فكر خودشون و پسراشون رو عوض كنن .
اينا كه گفتم فقط يه ذرش بود دختر ايراني بودن خيلي سخته .
يه مدت خيلي طولانيه كه ذهنم رو به خودش مشغول كرده ...
همه اينا كه گفتم در مورد خودم نبود ...
داشتم دختر ايراني بودن رو مي گفتم .
راستي چرا زن نبايد دست از پا خطا كنه ،
اما بايد از خطاهاي تو بگذره
ولي تو دنياي نامرد و نامردي
«زن» بودن هم باعث افتخاره...

نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: جمعه 30 تير 1391برچسب:وقتي يه دختر ايراني هستي, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خسته ام


خسته ام از این همه خواستن هایی که داشتن نمیشود...

نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:خسته ام, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روزهای تلخ


این روزها می گذرند ولی من به این سادگی از این روزهای تلخ نمی گذرم ….

نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:روزهای تلخ, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روزگار کودکی ها

دلم انار میخواهد و بوی نم باران بوی برگهای خیس از عشق آسمان و مهر باد دلم امید میخواهد و قهقهه مستانه دخترکی شاد و ژولیده با دستهای خودکاری و یونیفرم خاکی شده و سرمه ای مدرسه...

نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خریت

عمريست خودم را به خريت زده ام .... دلم ؛ براي آن روي سگم تنگ شده

نویسنده: لیلا ׀ تاریخ: دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

این روزها حال وهوای خوشی ندارم.آسمانی ابری رویم سایه انداخته ویک دلتنگی کوفتی که رهایم نمیکند.نه یاری برای همدردی میبینم ونه مامنی برای آرامش.بدتر از همه آدمهایی که بی تفاوت از کنارم میگذرند رد پای وحشتی عظیم را در چشمهای من نمی بینند.چیز هایی در من در حال فرو ریختن است که سالها برای ساختنشان زحمت کشیده ام.که اگر بیافتد این اتفاق دوباره بنا کردنشان محال است.دلم میخواهد اینهمه بی اعتمادی را استفراغ کنم . الان بیشتر از هر وقت دیگری آرزو میکنم ای کاش یک اسب داشتم.دستم را فرو میکردم توی یالهایش.سوارش میشدم وچهار نعل میتاختم..........


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , leilayeinroozhayeman.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM